loading...
سایت فان روز ارایه دهنده ی مطالب داغ و جالب روز
admin بازدید : 17 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

رئیس اداره‌ آموزش و پرورش کاشمر گفت: بعلت افت شدید فشار گاز و سرمای شدید هم‌چنین یخبندان همه‌ی مدارس مقاطع تحصیلی مختلف شهرستان کاشمر از فردا(چهارشنبه 16 بهمن‌ماه) تا شنبه (19 بهمن‌ماه) تعطیل است.

 

«ایرج سعادتمند» در گفت‌وگو با ایسنا، از همه‌ مدیران مدارس خواست سیستم کنتور گاز آموزشگاه خود را تا پایان روز جمعه 18 بهمن‌ماه قطع کنند.

ادامه خبر را در ادامه مطلب بخوانید......

admin بازدید : 16 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)

خداحافظی حجت الاسلام قرائتی از برنامه «سمت خدا» شبکه سه

حجت الاسلام قرائتی در حالی که در برنامه «سمت خدا» با مخاطبان خود خداحافظی می کرد از آنها درخواست کرد تا برای ازدواج جوانان کاری بکنند.

به گزارش  تسنیم، امروز سه شنبه 15 بهمن ماه که جلسه پایانی حضور حاج آقای قرائتی در برنامه «سمت خدا»ی شبکه سه بود، ایشان ضمن حلالیت خواهی و قدردانی از زحمات همه کسانی که در راه رسیدن تعالیم دین و ارزشهای انقلاب متحمل سختیهای فراوان شده و یا جان خود را در این راه در طبق اخلاص گذاشتند و بیان نکاتی از برکات قرض الحسنه در پاسخ به سوال مجری برنامه که از ایشان خواست اگر بخواهید در این برنامه ی خداحافظی مهمترین دغدغه خود را بیان کنید اظهار داشتند: من شاید بیش از همه مبلغین دینی در دانشگاهها حضور داشته و دارم و پای درددل بسیاری از جوانان نشسته ام. امروز هم نامه ای برای بزرگان کشور نوشته ام و این دغدغه را منتقل کرده ام.

وی افزود: دغدغه امروز من در یک کلام مسئله ازدواج جوانان است ، اگر هر کسی در هر جایگاهی که باشد قدمی در این راه بردارد خداوند حتما برای او بهترین ها را رقم خواهد زد.

قرائتی خطاب به همه کسانی که اندکی تمکن مالی دارند گفتند شما فکر کنید که اگربه جای دو فرزند سه فرزند داشتید ، آیا برای ازدواج فرزند سومتان کاری نمی کردید ؟ حالا فکر کنید که یکی از این هزاران جوان ایران اسلامی فرزند سوم شما هستند دستی برای ازدواج یک جوان بالا بزنید و بدانید که خداوند هم کمکتان خواهد کرد.

قرائتی که این بخش از صحبتهایشان با بغض و اشکهایی که بر گونه شان جاری بود همراه بود به نقل خاطره ای پرداختند و گفتند در سالهای گذشته من را برای سخنرانی در جمع 500 دختر یتیم تحت پوشش کمیته امداد دعوت کرده بودند، من وقتی چهره معصوم این دختران را که رنج یتیمی را در چهره داشتند، دیدم منقلب شدم و همانجا نیت کردم که پولی را که برای سفر خود و همسرم به حج عمره کنار گذاشته بودم در تهیه جهیزیه برای نوعروسان یتیم هزینه کنم.

وی گفت: خدا شاهد است که کسی از این نیت من آگاه نشد، اما فردای همان روز یک نفر مراجعه کرد و گفت من نذر کرده ام که شما و همسرتان را به سفر عمره بفرستم و هزینه هایش را بپردازم، یقین داشته باشیم که اگر ما قدمی را با اخلاص برای خدا در راه ازدواج جوانان برداریم ، خداوند به مال و عمر ما برکت خواهد داد.

برنامه «سمت خدا» که روزهای شنبه تا چهارشنبه حوالی ساعت 13:30 از شبکه سه پخش می شود ، به عنوان پر مخاطب ترین برنامه دینی تلویزیون به مسائلی در حوزه دین و زندگی می پردازد. این روزها برنامه «سمت خدا» با بیان کارشناسان و حمایت مالی و معنوی مردم عزیز کشورمان به احیاء سنت الهی قرض الحسنه پرداخته است.

admin بازدید : 18 سه شنبه 15 بهمن 1392 نظرات (0)
 
تیم تراکتورسازی تبریز بعنوان نخستین تیم فینالیست جام حذفی فوتبال معرفی شد.
 
خبرگزاری تسنیم: تیم تراکتورسازی تبریز بعنوان نخستین تیم فینالیست جام حذفی فوتبال معرفی شد.
متن کامل در ادامه مطلب.....
admin بازدید : 15 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)
برای مادر مجید دعا کنید

خبرگزاری فارس: صحبت از شیر زنی است که متاسفانه سرفه‌های پی‌درپی امانش را بریده. این مادر تا سر پا بود غمخوار همه بود.

خبرگزاری فارس: برای مادر مجید دعا کنید

به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، قبل از عملیات بیت المقدس 2 بود، فکر کنم سردشت بودیم که مجید هم که تازه 14 سال بیشتر سن نداشت و پا تو جبهه گذاشت. ازش سوال کردم: مجید تو هم که اومدی جبهه، مادرت تنها مونده؟ 

خندید و گفت:مادرم قبل از اینکه من بیام با بقیه خانوم ها راهی جبهه شد.

صحبت از شیر زنی است که متاسفانه سرفه های پی درپی امانش را بریده. هفته گذشته که داشتم می رفتم حج زنگ زدم که باهاش خداحافظی کنم، یکی از نوه هاش گوشی رو برداشت و من خودم رو معرفی کردم و مامان بزرگش رو صدا کرد. تا اومد گوشی رو بگیره، از پشت گوشی صدای سرفه های پی درپی می‌آمد.

به مادر سلام کردم، جواب سلام را با ده‌ها سرفه داد. تند تند حرفهام رو زدم و حلالیت طلبیدم و گفتم کنار رکن یمانی در روز ولادت مولا علی دعا گو هستم. آن عزیز به من اظهار لطف می‌کرد و من شرمنده سرفه های پی درپی.

شاید تماس تلفنی ما به دقیقه نکشید اما دریغ از یک کلام بی سرفه. گوشی رو که قطع کردم بی اختیار بر زبانم جاری شد: «صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء(س)»

 

یادمه چندسال قبل با دوستان بیت الشهداء به لواسان رفتیم تا سری به شهید علی سنبله کار بزنیم. روزهایی بود که علی بدون اکسیژن توان انجام کار را نداشت. یک جمله که می‌گفت ده بار نفس می‌کشید و رنگ صورتش عوض می‌شد. رو دربایستی رو کنار گذاشتم و از علی آقا سوال کردم: وقتی سرفه های پی درپی می‌کنی و نفس کم میاری چه حال داری؟

علی عزیز گفت یاد حضرت زهراء(س) می‌کنم و ادامه داد ریه های من از اثر گاز شیمیایی دشمن سوخته و آسیب دیده و ریه های مادر امام حسین براثر حرارت آتش درب خانه و من با یاد مصایب بی بی دو عالم خوشم.

برگردیم خونه مادر مجید. این مادر تا سرپا بود غمخوار همه بود. نمی‌تونم بگم چقدر مهربونه. دیروز که زنگ زدم از مجید حالش روبپرسم،گفت: مادر چند روزی است که در بخش آی سی یوی بیمارستان ساسان بستر شده است. واقعا تاسف می‌خورم از اینکه کاری نمی‌تونم براش انجام بدم. به خودش هم گفتم، این مادر عزیز و مهربان گفت: آقا جعفر، فقط برام دعا کن.

بگذارید یک خاطره از دلاوری این مادر بگم. این را به پای این نگذارید که این مادر عاطفه نداره، نه! این مادر جان می‌ده برای چهار تا پسرش.

 

بعد از جنگ، سال 69 بود و هنوز کاروان‌های راهیان نور راه نیفتاده بود که با جمعی از بچه‌های تخریب لشکر سیدالشهدا(ع) لحظات تحویل سال رفتیم مقر الوارثین(محل استقرار گردان تخریب ل10 در جاده فکه).

مجید و مادرش هم همراه ما بودند. روزهایی بود که مجید تازه17 سالش بود و بدون کپسول اکسیژن نمی تونست نفس بکشه. مجید موقع تحویل سال به یاد رفقای شهیدش خیلی گریه کرد به طوری که حالش خراب شد و ما هم دستپاچه شدیم و ماسک اکسیژن رو روی دهانش گذاشتیم و فلکه رو تا ته باز کردیم. انگار جوابگو نبود و نفس مجید برنمیگشت.

خبر به مادرش رسید و آمد بالای سر مجید نشست و خیلی خونسرد گفت: اذیتش نکنید بگذارید راحت جان بده!

من تو دلم گفتم چه مادر سنگدلیه اما زود به خودم اومدم و به خودم نهیب زدم که این مادر همه چیزش رو با خدا معامله کرده و یاد مادر وهب افتادم که دشمن سر فرزند عزیزش رو ازتن جدا کرد و به سوی مادر پرت کرد و این شیرزن سر رو برداشت و بوسید و به طرف دشمن پرت کرد و با جسارت تمام فریاد زد: ماچیزی رو که در راه خدا دادیم پس نمی‌گیریم.

 

خلاصه الان مادر دلاور ما رو تخت بیمارستان است و به سختی نفس می‌کشه. بیاییم همه برای شفای این مادر و همه مصدومین شیمیایی(نگفتم جانباز چون فردا بنیاد صداش بلند می‌شه که شیمیایی او احراز نشده. ما مصدومین شیمیایی درک می‌کنیم که صدمه این مادر از نوع صدمه شیمیایی ماست) بیاییم یک سوره حمد به نیت شفا بخوانیم. امروز مجید جانباز 70 درصد شیمیایی است و به حمدالله حالش خوبه و یک پسر نازنین به نام مهزیار داره. درسته همه موهاش سفید شده اما مهم اینه که یادگار روزهای سر افرازی ماست.

 

ارادتمند مادر مجید، خانم افسری: جعفرطهماسبی

انتهای پیام/

تعداد صفحات : 29

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 144
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 67
  • بازدید سال : 266
  • بازدید کلی : 5,185